خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ذخیره کردن
2 . اندوخته
3 . زیرخاکی
[فعل]
to hoard
/hɔːrd/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: hoarded]
[گذشته: hoarded]
[گذشته کامل: hoarded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ذخیره کردن
احتکار کردن، انباشتن، اندوختن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
احتکار کردن
مترادف و متضاد
accumulate
hide
store
1.During the siege people began hoarding food and supplies.
1. در هنگام محاصره مردم شروع به ذخیره کردن غذا و مایحتاج شدند.
[اسم]
hoard
/hɔːrd/
قابل شمارش
2
اندوخته
ذخیره
a hoard of cash
اندوختهای از پول نقد
3
زیرخاکی
دفینه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
زیرخاکی
تصاویر
کلمات نزدیک
hms
hmo
hmm
hm
hiya
hoarder
hoarding
hoarfrost
hoarse
hoarseness
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان