1 . تیزشده 2 . بهبودیافته 3 . قوی و عضلانی
[صفت]

honed

/həʊnd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more honed] [حالت عالی: most honed]

1 تیزشده

a honed knife
یک چاقوی تیز(شده)

2 بهبودیافته بهترشده

  • 1.It was a finely honed piece of writing.
    1. آن یک قطعه نوشته به‌دقت بهبودیافته بود.

3 قوی و عضلانی

  • 1.They achieved their honed physiques through a grueling diet and fitness regime.
    1. آنها با یک رژیم غذایی سخت و برنامه ورزشی به هیکل‌های قوی و عضلانی‌شان رسیدند [توانستند هیکل‌هایشان را قوی و عضلانی کنند].
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان