خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارهای خانه
[اسم]
household chore
/ˈhaʊsˌhoʊld ʧɔr/
قابل شمارش
1
کارهای خانه
1.we have a maid for household chores.
1. ما یک خدمتکار برای کار های خانه داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
household
houseguest
housebreaking
housebound
houseboat
household goods
household linen
household name
householder
househusband
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان