خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در هوا ساکن ماندن
2 . در جایی پرسه زدن
[فعل]
to hover
/ˈhʌvər/
فعل ناگذر
[گذشته: hovered]
[گذشته: hovered]
[گذشته کامل: hovered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
در هوا ساکن ماندن
درجا بال زدن
1.A helicopter hovered above the building.
1. یک هلیکوپتر، در بالای آن ساختمان، در هوا ساکن مانده بود.
2.The hummingbird hovered by the plant.
2. آن مرغ مگسخوار، در کنار آن گیاه، درجا بال میزد.
2
در جایی پرسه زدن
پلکیدن، (در نزدیکی کسی یا چیزی) منتظر ماندن
1.The teacher hovered near the group of students, trying to hear what they were talking about.
1. آن معلم نزدیک گروه دانشآموزان پرسه میزد، تلاش میکرد که حرف آنها را بشنود.
تصاویر
کلمات نزدیک
hovel
hov lane
houston
housing unit
housing project
hovercraft
how
how about
how about eating barbecued chicken?
how about friday mornings?
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان