1 . بدرفتاری کردن
[فعل]

to ill-treat

/ˌɪl ˈtriːt/
فعل گذرا
[گذشته: ill-treated] [گذشته: ill-treated] [گذشته کامل: ill-treated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بدرفتاری کردن ظلم کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: بدرفتاری کردن
  • 1.a rescue center for ill-treated horses
    1. مرکز امدادی برای اسب‌های مورد ظلم واقع شده
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان