خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احمقانه
2 . ابله
[صفت]
imbecile
/ɪmbˈɛsaɪl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more imbecile]
[حالت عالی: most imbecile]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احمقانه
ابلهانه
مترادف و متضاد
idiotic
imbecile remarks
اظهارنظرهای احمقانه
2
ابله
کودن، سبکمغز
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خرفت
سبکمغز
offensive
old use
مترادف و متضاد
idiot
1.He looked at me as if I was a total imbecile.
1. او جوری به من نگاه کرد که انگار یک احمق بهتماممعنا هستم.
تصاویر
کلمات نزدیک
imbalance
imax
imam
imaging
imagine
imbecility
imbibe
imbroglio
imbue
imf
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان