خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غرق (در چیزی)
[صفت]
immersed
قابل مقایسه
1
غرق (در چیزی)
فرو رفته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فرورفته
تصاویر
کلمات نزدیک
immerse
immensity
immensely grateful
immensely
immense
immersion
immersion heater
immigrant
immigrate
immigration
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان