خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرو بردن در آب
2 . فرو رفتن در آب
3 . غرق (در چیزی بودن)
[اسم]
immersion
/ɪmˈɜːʒən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرو بردن در آب
غوطهور کردن
2
فرو رفتن در آب
غوطهور شدن
3
غرق (در چیزی بودن)
تصاویر
کلمات نزدیک
immersed
immerse
immensity
immensely grateful
immensely
immersion heater
immigrant
immigrate
immigration
immigration controls
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان