1 . (به جایی) مهاجرت کردن
[فعل]

to immigrate

/ˈɪməˌgreɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: immigrated] [گذشته: immigrated] [گذشته کامل: immigrated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (به جایی) مهاجرت کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: مهاجرت کردن کوچ کردن
  • 1.His family immigrated to Spain.
    1. خانواده او به اسپانیا مهاجرت کردند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان