خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در این حین
[عبارت]
in the meantime
/ɪn ðə ˈminˌtaɪm/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در این حین
در این مدت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
در این اثنا
در این اثنا
در این حین
مترادف و متضاد
meanwhile
1.My first novel was rejected by six publishers. In the meantime I had written a play.
1. اولین رمان من توسط شش ناشر رد شد. در این حین، یک نمایشنامه نوشته بودم.
2.Our house isn’t ready, so we’re living with my parents in the meantime.
2. خانهمان آماده نیست، به همین دلیل داریم در این مدت با والدینم زندگی میکنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
leave in the lurch
in the buff
in the altogether
be in the air
in stages
in the nick of time
in the public eye
in the raw
in the same breath
in time
کلمات نزدیک
in the margin
in the long term
in the long run
in the living room there's a beautiful sofa on the right.
in the light of
in the middle
in the morning
in the near future
in the north, iran borders azarbaijan, armenia and turkmenistan.
in the north, it's mild and moist.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان