خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در صبح
[قید]
in the morning
/ɪn ðə ˈmɔrnɪŋ/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
در صبح
هنگام صبح، صبحگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
صبحگاه
صبحگاهان
1.I always go for a run in the morning.
1. من همیشه در [هنگام] صبح می دوم.
تصاویر
کلمات نزدیک
in the middle
in the meantime
in the margin
in the long term
in the long run
in the near future
in the north, iran borders azarbaijan, armenia and turkmenistan.
in the north, it's mild and moist.
in the nude
in the open air
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان