Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خشم
[اسم]
indignation
/ˌɪndɪgˈneɪʃən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خشم
عصبانیت
مترادف و متضاد
anger
resentment
contentment
1.the letter filled Lucy with indignation.
1. آن نامه، "لوسی" را پر از خشم کرد [خشمگین کرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
indignantly
indignant
indigestion
indigestible
indigent
indignity
indigo
indirect
indirect object
indirect result
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان