خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واسطه
[اسم]
instrumentality
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واسطه
عامل
تصاویر
کلمات نزدیک
instrumentalist
instructed
inspissate
insolvable
insignificantly
insulted
insured
intaglio
intangibility
integument
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان