Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . عراق
[اسم]
Iraq
/ɪˈræk/
غیرقابل شمارش
1
عراق
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عراق
تصاویر
کلمات نزدیک
iranology
iranologist
iranians eat too much rice.
iranian food is really tasty.
iranian food is fatty and filling.
iraqi
irascible
irate
ireland
irene
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان