خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جکوزی
[اسم]
Jacuzzi
/ʤəˈkuzi/
قابل شمارش
1
جکوزی
خزینه آب گرم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جکوزی
مترادف و متضاد
spa
1.there's a Jacuzzi in the basement.
1. یک جکوزی در زیر زمین هست.
تصاویر
کلمات نزدیک
jacqueline
jacobs
jacobean
jacob
jackson
jade
jade green
jaded
jagged
jagged peak
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان