خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبان ژاپنی
2 . اهل ژاپن
3 . ژاپنی
[اسم]
Japanese
/ˌʤæpəˈniz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زبان ژاپنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژاپنی
1.Japanese is pretty hard to learn.
1. یادگیری زبان ژاپنی بسیار سخت است.
2
اهل ژاپن
ژاپنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژاپنی
1.A Japanese runs that store.
1. یک ژاپنی آن فروشگاه را اداره میکند.
[صفت]
Japanese
/ˌʤæpəˈniz/
غیرقابل مقایسه
3
ژاپنی
[وابسته به ژاپن و مردم آن]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ژاپنی
1.A Japanese man killed my husband.
1. مردی ژاپنی، شوهر مرا به قتل رساند.
تصاویر
کلمات نزدیک
japan
january
janitor
janice
jangle
japanese allspice
jar
jared
jargon
jasmine
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان