خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحت نظر گرفتن
2 . سیگار ماریجوانا
3 . مفصل
4 . محل اتصال (دو چیز)
5 . رستوران
6 . تکه گوشت کبابی
7 . مشترک
[اسم]
joint
/dʒɔɪnt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحت نظر گرفتن
to case the joint
جایی را تحت نظر گرفتن [برای دزدی]
2
سیگار ماریجوانا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
سیگار ماریجوانا
culturally sensitive
informal
مترادف و متضاد
cannabis cigarette
marijuana cigarette
to smoke a joint
سیگار ماریجوانا کشیدن
3
مفصل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بند
مفصل
knee/neck/hip/elbow ... joint
مفصل زانو/گردن/ران/آرنج و...
4
محل اتصال (دو چیز)
زانویی، پیوندگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اتصال
زانویی
مترادف و متضاد
join
junction
link
the joints of the pipe
محلهای اتصال لوله
5
رستوران
(غذا)فروشی
informal
مترادف و متضاد
bar
club
establishment
restaurant
1.The joint was jumping.
1. رستوران پر از آدم بود [بسیار شلوغ بود].
a fast-food joint
یک رستوران فستفود
a pizza joint
پیتزافروشی [پیتزایی]
توضیحاتی در رابطه با joint
واژه joint به مکانهای بخصوص گفته میشود که مردم برای ملاقات یکدیگر، غذا خوردن، نوشیدن و سرگرمی به آنجا میروند.
6
تکه گوشت کبابی
a joint of beef
یک تکه گوشت گاو کبابی
[صفت]
joint
/dʒɔɪnt/
غیرقابل مقایسه
7
مشترک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اشتراکی
توام
شراکتی
مشترک
a joint statement/effort/responsibility/bank account
بیانیه/تلاش/مسئولیت/حساب بانکی مشترک
1. The project was a joint effort between the two schools.
1. این پروژه، تلاشی مشترک بین آن دو مدرسه بود.
2. The two ministers have issued a joint statement.
2. دو وزیر یک بیانیه مشترک صادر کردهاند.
تصاویر
کلمات نزدیک
joinery
joiner
joined-up
join up
join in
joint family
joint-stock company
jointed
jointing
jointly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان