خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باطری به باطری کردن (اتومبیل)
[فعل]
to jump-start
/ʤʌmp-stɑrt/
فعل گذرا
[گذشته: jump-started]
[گذشته: jump-started]
[گذشته کامل: jump-started]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
باطری به باطری کردن (اتومبیل)
با هل روشن کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
با هل روشن کردن
informal
1.My battery died but luckily we were able to start the car by jump-starting it.
1. باطری اتومبیلم از کار افتاد ولی خوشبختانه توانستیم از طریق باطری به باطری کردن، آن را روشن کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
jump-off
jump up and down
jump to conclusions
jump start
jump out of one's skin
jumper
jumper cable
jumpsuit
jumpy
jun.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان