1 . آتش زدن 2 . برانگیختن
[فعل]

to kindle

/kˈɪndəl/
فعل گذرا
[گذشته: kindled] [گذشته: kindled] [گذشته کامل: kindled]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آتش زدن بر افروختن

معادل ها در دیکشنری فارسی: آتش زدن افروختن برافروختن

2 برانگیختن ایجاد کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: برافروختن دامن زدن
  • 1.Her imagination was kindled by the exciting stories her grandmother told her.
    1. قوه تخیل او توسط داستان‌های هیجان‌انگیزی که مادربزرگش به او گفته بود برانگیخته شد.
تصاویر
  •  تصویر to kindle - دیکشنری انگلیسی بیاموز
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان