خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . چرت
2 . خوابیدن
[اسم]
kip
/kɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
چرت
خواب کوتاه
informal
مترادف و متضاد
sleep
1.I must get some kip.
1. باید یک چرت بزنم.
[فعل]
to kip
/kɪp/
فعل گذرا و ناگذر
صرف فعل
2
خوابیدن
تصاویر
کلمات نزدیک
kiosk
kinship
kinky
kinkajou
kink
kipper
kiribati
kirk
kiss
kiss of death
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان