خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زبان کرهای
2 . اهل کره
3 . کرهای
[اسم]
Korean
/kɔˈriən/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
زبان کرهای
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرهای
1.Korean is my native tongue.
1. کرهای زبان مادریام است.
2
اهل کره
کرهای
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرهای
1.Only Koreans are allowed to be here.
1. فقط کرهایها اجازه دارند اینجا باشند.
[صفت]
korean
/kɔˈriən/
غیرقابل مقایسه
3
کرهای
[وابسته به کره و مردم آن]
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کرهای
1.A Korean man robbed me.
1. یک مرد کرهای از من سرقت کرد.
2.Korean automobiles
2. اتومبیلهای کرهای
تصاویر
کلمات نزدیک
korea
koran
kora
kopek
kookaburra
korma
kosher
kowtow
kp
kph
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان