Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شفیره
[اسم]
larva
/ˈlɑrvə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شفیره
کرمینه، لارو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
لارو
1.A larva often has unique structures.
1. یک شفیره، اغلب، ساختارهای منحصر به فردی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
larus canus
larus argentatus
larus
lars onsager
larrup
larvacea
larvacean
larvacide
larval
larvicide
کلمات نزدیک
larus
larson
larry
larkspur
lark
larval
laryngitis
larynx
las vegas
lasagna
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان