خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قانونشکنی
[اسم]
law-breaking
/lˈɔːbɹˈeɪkɪŋ/
قابل شمارش
1
قانونشکنی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قانونشکنی
تصاویر
کلمات نزدیک
law-abiding
law school
law of probability
law firm
law enforcement
law-making
lawcourt
lawful
lawfully
lawless
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان