خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استراحت کردن
[فعل]
to laze about
/leɪz əˈbaʊt/
فعل ناگذر
[گذشته: lazed about]
[گذشته: lazed about]
[گذشته کامل: lazed about]
صرف فعل
1
استراحت کردن
کار خاصی انجام ندادن
مترادف و متضاد
laze around
1.I've spent the afternoon just lazing around.
1. من بعدازظهر را فقط به استراحت گذراندم.
تصاویر
کلمات نزدیک
scientific wild-ass guess
rolling on the floor laughing ass off
lay into
launch into
ream ass
laze around
smart-ass
leak out
sorry-assed
have a stick up ass
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان