خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حبس ابد
[اسم]
life sentence
/ˈlaɪf sentəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
حبس ابد
1.He’s currently serving a life sentence for murder.
1. او اخیرا دارد برای قتل حبس ابد می گذراند.
تصاویر
کلمات نزدیک
life sciences
life saving
life raft
life partner
life jacket
life story
life-and-death
life-size
life-sized
life-span
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان