خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دست یا پا (کالبدشناسی)
2 . شاخه درخت
[اسم]
limb
/lɪm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دست یا پا (کالبدشناسی)
عضو بدن، بال (پرندگان)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عضو
an artificial limb
عضو مصنوعی
2
شاخه درخت
1.The monkey sat on the tree limb and enjoyed a piece of fruit.
1. میمون روی شاخه درخت نشست و (از خوردن) یک تکه میوه لذت برد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lima
lily-of-the-valley
lily-livered
lily of the valley
lily
limber
limbo
limbo dancing
lime
lime green
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان