1 . دادخواهی
[اسم]

litigation

/ˌlɪtɪˈɡeɪʃn/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دادخواهی دعوی قضایی، اقامه دعوا

معادل ها در دیکشنری فارسی: دادخواهی
  • 1.The company has been in litigation with its previous auditors for a full year.
    1. شرکت با حسابرس های قبلی خود برای یک سال است که درگیر دعوی قضایی است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان