خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دفتر روزانه (هواپیما، کشتی و ...)
2 . کنده (درخت)
3 . ثبت کردن (وقایع و...)
4 . قطع کردن درختهای جنگل
[اسم]
log
/lɔg/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دفتر روزانه (هواپیما، کشتی و ...)
رخداد نگاشت، آمار فعالیتهای روزانه
مترادف و متضاد
logbook
record
the ship's log
دفتر روزانه کشتی
توضیحاتی در رابطه با log
اسم log در مفهوم "دفتر روزانه" بهخصوص در رابطه با کشتی، اشاره دارد به ثبت سرعت و مسافت پیموده شده و دیگر رویدادهای کشتی در آن دفتر.
2
کنده (درخت)
هیزم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کنده
1.Put another log on the fire.
1. کندهای دیگر روی آتش بگذار.
[فعل]
to log
/lɔg/
فعل گذرا
[گذشته: logged]
[گذشته: logged]
[گذشته کامل: logged]
صرف فعل
3
ثبت کردن (وقایع و...)
مترادف و متضاد
record
to log someone’s phone calls
تماسهای تلفنی کسی را ثبت کردن
4
قطع کردن درختهای جنگل
تصاویر
کلمات نزدیک
lofty
loft
lodgings
lodging
lodger
log cabin
log in
log into a bank account
log off
log on
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان