Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . از نظر ناپدید شدن
[فعل]
to lose sight of
/luz saɪt ʌv/
فعل گذرا
[گذشته: lost sight of]
[گذشته: lost sight of]
[گذشته کامل: lost sight of]
صرف فعل
1
از نظر ناپدید شدن
از دیدرس خارج شدن
1.After sailing for an hour we lost sight of land.
1. بعد از یک ساعت کشتیرانی خشکی از نظر ما ناپدید شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
lose one's temper
lose one's shirt
lose one's rag
lose one's nerve
lose one's head
lose speed
lose the game
lose touch
lose track
lose weight
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان