خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وقت گذاشتن
[عبارت]
make time
/meɪk taɪm/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
وقت گذاشتن
1.You have to make time to do your homework.
1. تو باید برای انجام تکالیفت وقت بگذاری.
تصاویر
کلمات نزدیک
make things difficult
make the most of
make the bed
make that
make tempers boil
make up
make up for lost time
make up one's mind
make use of
make yourself at home
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان