1 . آشکار 2 . آشکار ساختن 3 . فهرست محموله یا مسافران (کشتی یا هواپیما)
[صفت]

manifest

/ˈmænɪfest/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more manifest] [حالت عالی: most manifest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آشکار هویدا

معادل ها در دیکشنری فارسی: هویدا واضح مشهود متجلی
مترادف و متضاد clear
  • 1.His nervousness was manifest to all those present.
    1. اضطراب او برای همه افراد حاضر آشکار بود.
  • 2.The anger he felt is manifest in his paintings.
    2. خشمی که احساس می‌کرد، در نقاشی‌هایش هویدا بود.
[فعل]

to manifest

/ˈmænɪfest/
فعل گذرا
[گذشته: manifested] [گذشته: manifested] [گذشته کامل: manifested]

2 آشکار ساختن (از خود) نشان دادن

مترادف و متضاد demonstrate display show hide
  • 1.Lizzy manifested signs of severe depression.
    1. "لیزی" علائم افسردگی شدید (از خود) نشان داد.
[اسم]

manifest

/ˈmænɪfest/
قابل شمارش

3 فهرست محموله یا مسافران (کشتی یا هواپیما) مانیفست

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان