خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ریاضی
[اسم]
math
(mathematics)
/mæθ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
ریاضی
ریاضیات (جمع)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ریاضی
1.a math teacher
1. معلم ریاضی
2.Math is my favorite subject!
2. ریاضی درس مورد علاقهی من است!
تصاویر
کلمات نزدیک
maternity leave
maternity hospital
maternity
maternally
maternal
mathematical
mathematically
mathematician
mathematics
mathew
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان