[صفت]

maternal

/məˈtɜːrnl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more maternal] [حالت عالی: most maternal]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مادرانه مادری

معادل ها در دیکشنری فارسی: اُمی مادری مادرانه
  • 1.She didn't have any maternal instincts.
    1. او هیچ غریزه مادرانه‌ای نداشت.
maternal love
مهر مادری

2 مادری [وابسته به خانواده مادر]

my maternal grandfather
پدربزرگ مادری‌ام
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان