[فعل]

to materialize

/məˈtɪriəlaɪz/
فعل گذرا
[گذشته: materialized] [گذشته: materialized] [گذشته کامل: materialized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تحقق یافتن واقعیت یافتن، عملی شدن

  • 1.The promotion he had been promised failed to materialize.
    1. (آن) ترفیعی که به او قول داده شده بود، تحقق نیافت.

2 ظاهر شدن پدیدار شدن

  • 1.A tall figure suddenly materialized at her side.
    1. هیبتی بلندقد ناگهان کنار او ظاهر شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان