1 . یائسگی
[اسم]

menopause

/ˈmenəpɔːz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 یائسگی

معادل ها در دیکشنری فارسی: یائسگی
مترادف و متضاد the change (of life)
  • 1.to reach (the) menopause
    1. یائسه شدن
  • 2.Women experience many emotional and physical changes during the menopause.
    2. خانم ها هنگام یائسگی تغییرات احساسی و جسمی بسیاری تجربه می کنند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان