خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شلخته
[صفت]
messy
/ˈmes.i/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: messier]
[حالت عالی: messiest]
1
شلخته
کثیف، نامرتب
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نامرتب
شلخته
مترادف و متضاد
dirty
dishevelled
filthy
matted
clean
1.You can't believe how messy my son is.
1. نمیتوانی باور کنی که چقدر پسرم شلخته [کثیف] است.
تصاویر
کلمات نزدیک
messrs
messianic
messiah
messenger
messaging
messy divorce
metabolic
metabolism
metadiscourse
metal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان