خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقرر کردن (بهویژه مجازات یا تنبیه)
2 . تقسیم کردن
3 . اندازه گرفتن
[فعل]
to mete out
/mit aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: meted out]
[گذشته: meted out]
[گذشته کامل: meted out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مقرر کردن (بهویژه مجازات یا تنبیه)
تخصیص دادن
1.He felt he had a right to mete out physical punishment to the children.
1. او حس میکرد این حق را دارد که تنبیه بدنی برای کودکان مقرر کند.
2
تقسیم کردن
پخش کردن، توزیع کردن
3
اندازه گرفتن
تصاویر
کلمات نزدیک
metastasis
metaphysics
metaphysical
metaphorically
metaphorical
meteor
meteoric
meteorite
meteorological
meteorological office
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان