خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . واسطه
[اسم]
middleman
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واسطه
دلال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دلال
تصاویر
کلمات نزدیک
middle-sized
middle-of-the-road
middle-distance
middle-aged
middle-age spread
middleware
middleweight
middling
midfield
midfielder
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان