خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . وسط هفته
2 . وسط هفته
3 . میانهفتهای
[اسم]
midweek
/ˌmɪdˈwiːk/
قابل شمارش
1
وسط هفته
[قید]
midweek
/ˌmɪdˈwiːk/
غیرقابل مقایسه
2
وسط هفته
1.It's cheaper to travel midweek.
1. وسط هفته سفر کردن ارزانتر است.
[صفت]
midweek
/ˌmɪdˈwiːk/
غیرقابل مقایسه
3
میانهفتهای
وسطهفتهای
1.There are often discounts available for midweek travels.
1. اغلب برای سفرهای میانهفتهای تخفیفهایی در نظر گرفته میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
midway
midterm election
midterm
midsummer’s day
midsummer
midwest
midwestern
midwife
midwifery
midwinter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان