خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحمل چیزی را نداشتن
[عبارت]
more than one can take
/mɔr ðæn wʌn kæn teɪk/
1
تحمل چیزی را نداشتن
تحمل چیزی از توان کسی خارج بودن
1.I've heard enough of this horrid music. It's more than I can take.
1. من دیگر به اندازه کافی به این موسیقی وحشتناک گوش دادم. دیگر تحملش را ندارم.
2.This tragic news is more than I can take!
2. این خبر تراژدی تحملش از توان من خارج است!
تصاویر
کلمات نزدیک
more or less
more fun than a barrel of monkeys
more and more
more
mordant
more trouble than it's worth
moreish
moreno
moreover
mores
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان