خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موتور
2 . خودرو
3 . با اتومبیل سفر کردن
[اسم]
motor
/ˈmoʊt̬.ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موتور
محرک
معادل ها در دیکشنری فارسی:
موتوری
موتور
محرک
an electric motor
یک موتور الکتریکی
2
خودرو
اتومبیل
مترادف و متضاد
car
[فعل]
to motor
/ˈmoʊt̬.ər/
فعل ناگذر
[گذشته: motored]
[گذشته: motored]
[گذشته کامل: motored]
صرف فعل
3
با اتومبیل سفر کردن
اتومبیلسواری کردن
تصاویر
کلمات نزدیک
motley
motive for a crime
motive
motivation
motivating
motor car
motor neuron disease
motor oil
motor racing
motor scooter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان