خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . (بدون مشکل) پیش رفتن
[فعل]
to move along
/muv əˈlɔŋ/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: moved along]
[گذشته: moved along]
[گذشته کامل: moved along]
صرف فعل
1
(بدون مشکل) پیش رفتن
(بدون مشکل) پیش بردن
1.It's up to the committee to move the process along.
1. برعهده کمیته است که پروسه را پیش ببرد.
2.The trial continues to move along.
2. جلسه دادگاه بدون مشکل پیش میرود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ride ass
pull out of ass
piece of ass
mind out
mill around
move in together
move up
muck around
muddle up
mug up
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان