خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . درد ماهیچه
[اسم]
myalgia
/maɪˈældʒə/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
درد ماهیچه
کوفتگی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
کوفتگی
تصاویر
کلمات نزدیک
my younger son goes to elementary school.
my wound is bleeding.
my work begins at 8:00 and ends at 5:00.
my wife usually drives me to work.
my wife has knitted a nice scarf for me.
myanmar
mycology
myers
mynah
myob
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان