1 . خطر از بیخ گوش (کسی) گذشتن
[اسم]

narrow escape

/ˈnɛroʊ ɪˈskeɪp/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خطر از بیخ گوش (کسی) گذشتن از خطری جستن

  • 1.He had a narrow escape when his car skidded on the ice.
    1. او وقتی ماشینش روی یخ سر خورد خطر از بیخ گوشش گذشت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان