خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نزدیکبینی
[اسم]
nearsightedness
/nˈɪɹsaɪɾᵻdnəs/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
نزدیکبینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
نزدیکبینی
تصاویر
کلمات نزدیک
nearsighted
nearside
nearness
nearly
nearest and dearest
neat
neat freak
neatly
neatness
nebula
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان