خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . احتمال
[اسم]
odds
/ɑːdz/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
احتمال
احتمالات
1.Against all odds, he made a full recovery.
1. برخلاف تمام احتمالات، او کاملا بهبود یافت.
2.She was sick yesterday, so the odds are she won’t be in today.
2. او دیروز مریض بود، به خاطر همین احتمال دارد امروز نیاید.
تصاویر
کلمات نزدیک
oddness
oddments
oddly-named
oddly quiet
oddly
odds and ends
odds-on
ode
odious
odometer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان