Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . بدون فکر (کردن)
2 . بیاعتنا
[قید]
offhand
/ˌɔːfˈhænd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بدون فکر (کردن)
بیآمادگی، بیتامل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتجالاً
1.I can’t remember offhand where the file is.
1. من بدون فکر کردن نمیتوانم به خاطر بیاورم (آن) فایل کجاست.
[صفت]
offhand
/ˌɔːfˈhænd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more offhand]
[حالت عالی: most offhand]
2
بیاعتنا
بیتفاوت
disapproving
1.He was very offhand with me.
1. او خیلی به من بیاعتنا بود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
offertory
offeror
offering chapel
offering
offerer
offhanded
offhandedly
office
office block
office boy
کلمات نزدیک
offering
offer someone your seat
offer an explanation
offer an excuse
offer an apology
office
office block
office building
office clerk
office hours
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان