Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . خراب (ماشین‌آلات)
[عبارت]
on the blink
/ɑn ðə blɪŋk/
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خراب (ماشین‌آلات)
از کار افتاده، درست کار نکردن
1.the computer's on the blink.
1. رایانه خراب است [از کار افتاده است].
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
on the basis of
on the ball
on the back of
on the average
on the assumption that
on the bottle
on the bright side
on the brink of
on the button
on the case
کلمات نزدیک
on the basis of
on the ball
on the alert
on the air
on tenterhooks
on the block
on the brink of war
on the cards
on the contrary
on the corner of
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان
