1 . سابق 2 . یک‌باره
[صفت]

one-time

/ˈwʌn taɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 سابق پیشین

  • 1.Neil McMurtry, a one-time bus driver, is the lead singer.
    1. "نیل مک‌مارتی" راننده اتوبوس سابق، خواننده اصلی (گروه موسیقی) است.

2 یک‌باره فقط (برای) یکدفعه

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان