خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آهسته جریان داشتن
2 . مملو از چیزی بودن
[فعل]
to ooze
/uːz/
فعل ناگذر
[گذشته: oozed]
[گذشته: oozed]
[گذشته کامل: oozed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
آهسته جریان داشتن
بهآرامی بیرون آمدن
1.Blood was oozing from the wound.
1. خون داشت بهآرامی از آن زخم بیرون میآمد [آن زخم بهآهستگی در حال خونریزی بود].
2
مملو از چیزی بودن
(چیزی را به مقدار زیاد) از خود نشان دادن
مترادف و متضاد
exude
1.She walked into the party oozing confidence.
1. او مملو از اعتمادبهنفس وارد آن مهمانی شد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
ooh
onyx
onward
on-stage
onset
oozy
opal
opaque
open
open-eyed
کلمات نزدیک
oops
oona
ooh
onwards
onward connection
op
op-ed
opacity
opal
opaque
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان